دو بیتی


برای بلاگ اسکای:

الهی هک شوی یا ور بیفتی

که آرشیو مرا بردی هلفتی

 

ولی با این همه اطوار و نازت

به قربانت روم، آخر تو مفتی!

 

 

یک مطلب منثور دیگر

یکی از زاهدان در بیشه زندگی کردی و برگ درخت خوردی. پادشاه به حکم زیارت به نزدیک وی رفت و گفت: اگر مصلحت بینی به شهر اندر برای تو مقامی بسازم که فراغ عبادت از این به دست دهد و دیگران هم به برکت انفاس شما مستفید گردند و به صلاح اعمال شما اقتدا کنند.

گفت: بع...

وزیر فیلسوف جهاندیده حاذق که با پادشاه بود گفت: می گوید نع!

پادشاه لختی بیاندیشید و سپس فرمود تا کبابش کنند و به بخوردندش تا عبرت سایر زاهدان برگ خوار باشد!

 

شیخ پشمینه پوش خوش مزه

خوردنش بهتر است و end ثواب


بر سر سفره اش مراقب باش

تا ننوشی به روی گوشت شراب!

 

مطلب منثور

ما تا به حال از این وبلاگ به عنوان یک ابزار تبلیغاتی، استفاده مناسب ننموده بودیم، اما امروز به سه علت می خواهیم یک باب جدید را در این رابطه بازگشایی کنیم:

علت سوم اینکه ما اصولا از انجام دادن کارهای جدید خیلی خوشمان می آید و حال می کنیم.

علت دوم اینکه چون احساس می کنیم دنیای شعر و شاعری دیگر به اندازه کافی از وجود موثر ما متاثر گردیده است، به  همین خاطر می خواهیم یک مطلب منثور بنویسیم ...

و علت اول اینکه سوژه نداریم ...!

 

حالا این همه را نوشتیم که بگوییم:

 

یک شنبه آینده جلسه در حلقه رندان است.

بنده از همین جا و به صورت خیلی محکمی که هیچ موی هم لای درزش نرود، اعلام می دارم که آبروی کسانی که با خواندن این مطلب ( یعنی به واسطه آشنایی با بنده) به آن جلسه بیایند کاملا محفوظ خواهد بود... چرا؟ ...خوب چون بنده ابدا قصد خواندن هیچ کدام از آثار ارزشمندم را در آن جلسه ندارم! .... حالا دیگر خود دانید و این فرصت طلایی.

من باب اطلاع رسانی هم عرض می کنم که حلقه رندان(شب شعر طنز) یک جلسه ای است که در تالار اندیشه حوزه هنری، واقع در تقاطع خیابانهای سمیه و حافظ که در اولین یکشنبه هر ماه از ساعت 5 تا 7 برگذار می شود. (یا برگزار می شود ... ما بالاخره نفهمیدیم یک جلسه چی چی باید بشود !) و فردایش هم جلسه شب خلوت(شب شعر نثر طنز!) است که  البته بر خلاف آن یکی جلسه، شرکت در این یکی هیچ تضمینی به جهت حفظ آبرو ندارد!

 

شما هم بیایید. ما هر ماه می رویم، مجرب است!