یکی از زاهدان در بیشه زندگی کردی و برگ درخت خوردی. پادشاه به حکم زیارت به نزدیک وی رفت و گفت: اگر مصلحت بینی به شهر اندر برای تو مقامی بسازیم که فراغ عبادت از این به دست دهد و دیگران هم به برکت انفاس شما مستفید گردند و به صلاح اعمال شما اقتدا کنند.
گفت: بع...
وزیر فیلسوف جهاندیده حاذق که با پادشاه بود گفت: می گوید نع!
پادشاه لختی بیاندیشید و سپس فرمود تا زاهد مذکور بی ادب را بگیرند و کبابش کنند و به بخوردندش تا بلکه عبرت سایر زاهدان برگ خوار بع بع کننده باشد!
و به وزیر گفت: حالا که سعدی 7 قرن است به رحمت خدا رفته و یکی دیگر دارد حکایت مینویسد اولا توی حکایتش دنبال حکمت نباش ثانیا فضولی موقوف!!
بیت:
وقتی به روزگاران، بگذشته روز سعدی
در کار می نیاید دیگر رموز سعدی!
مشتاق به دیدار!
... تو هنوز در این عصر مدرن به دنبال سعدی و حافطی... یه کم مدرن باش!!
چه عجب...
جالب بود همچون گذشته...
شاد باشی که شاد می کنی از روی شادی باشه...
سه نقطه...
؟
سلام
کلی آمدیم و کامنت نهادیم.صبر کردیم که شاید کسی آید واین وب راآپ کند.که تا کنون نشد.دیگر داشتیم نامید می شدیم.
خوشحالیم از اومدنتان.
به امید آپ کردن سری.
م ن ت ظ ر م
وقت شناس باشید
بدرود
السلام علیک یا آرمین!
چرا به روز کردی؟!
مخلصیم
تصادفی به دیدنت آمدم . آفرین به ذوق استعدادت. شهر خوبت ...تو را توی وبلاگم گذاشتم . اگر مایل شعذت را در وبساتم بیاوردم. تو هم می توانی از شعرها ، یا داستان هایم در وب سایت خودت بگذاری. با چند تا ماچ از او سر پر احساست اردوخانی
سلام
حکایت جالبی بود.
هوایی به روز شدیم...
"بوالفضول" و « هواپیما رباعی»...!
بلیت همه ی دوستان را ok کرده ایم...
[گل]
روزی به نام روز مبادا نیست
سلام
کسی اینجا نیس؟!
:)) نیستی...؟!
سلام ... هیچ می دونی که تذکرةالطنازان
آپ شده ... اگه نیای از دست رفته چون
این دفعه کسی مهمون ما شده که ...
پس منتظر ردپاتون تو قسمت نظرات هستیم
یا علی
خدانگهدار
با سلام وعرض ادب خدمت شما هم وطن عزیز.براستی چرا بعضی از رسانه ها هدف اصلی خود رافراموش کرده به جای اطلاع رسانی صحیح وایجاد وحدت وارامش در کشور به دنبال ایجاد تفرقه و نفرتی کاذب بین ایرانیان هستند؟
چرا مسئولین این نوع رسانه ها فکر می کنند حقیقت فقط نزد ایشان است و ایشان تنها کاشفان حقیقتند و در سراسر ایران بهتر از ایشان هیچ فرد دگر اندیشی قادر به درک حقیقت نیست و بنابر این حق بیان ودفاع از خود را ندارد؟
آیا یک بهائی با مطالعه تهمت های روزنامه حق ندارد در ان رسانه حرفی بزند ودفاعی را بنویسد ؟
چرا این نوع رسانه ها قسمتی از صفحه خویش را به گفتمان اختصاص نمی دهند تا دیگر اندیشمندان نیزدر ان صفحه به دفاع از نظرات واتهامات بپردازد که اولا این گفتمان نشانی باشد بر ازادی ودوم اینکه مردم بهتر حقیقت راتشخیص بدهند.
ایا این عمل زشت یعنی دروغ پراکنی تقرقه افکنی وایجاد اشوب در یک کشور اسلامی جرم نیست ؟
وچرا رسانه ها نسبت به تهمت هائی که به جامعه بهائی می زنند نباید به قوه قضائیه پاسخگو باشند؟
با راه اندازی وبلاگ ناقص خود سعی دارم پاسخی هرچند مختصروساده به آن اتهامات نخ نما شده رسانه ها بدهم ودر واقع این فاصله را کمتر کنم . لطفا بی هیج پیش داوری، مطالب وب را مطالعه بفرمائید منتظر نظر و راهنمائی های شما می مانم
http://jooyya.blogfa.com/
پر کن پیاله را
کین آب آتشین
دیریست ره به حال خرابم نمی برد
بیشتر پیام های وبلاگت را خواندم.
زیبا بود.
منتظر پیام های جدیدت هستم.
شراب ناب