در ذکر مصیبت!

این مطلب برای مجله «خونه به خونه» که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری آن را در ۵ میلیون نسخه چاپ میکند و به در خانه ی همه  مردم میفرستد، نوشته شده بود ... منتها به علت اندکی مسائل جزئی چاپ نشد! ... ما هم گذاشتیم اینجا!

 

در ذکر مصیبت!

 

آن صاحبان کلنگ و بیل و ماله، آن کار گذاران سطل های زباله، آن برنده‌ی مناقصه و مزایده، آن پیرو اصالت سود و فایده، آن سازمان‌دهنده‌ی آشغالانسهای سه‌چرخه، آن مسئول انتقال قیافه‌ی راین به کرخه!، آن متخصصین انواع لهجه های افغانی، مجری پروژه های تند و سریع و آنی، آن سازندگان سازه‌های زپرتی و بادی، پیمانکاران طرحهای جهادی!

سر و صدا و اصول و ادا داشتند و دارای دبدبه بودند و صاحب  دو قورت و نیم کبکبه!

 

گویند به روزگاران گذشته صاحب کرسی شهرداری وقت تهران را اندیشه بازسازی پایتخت گریبان گرفته بود و شبانگاه در مسجد به دعا نشسته بود و به در گاه حق باری تعالی شکوه می‌نمود و میگفت:

 

پروردگارا!، مرا به عالی همتی و عظیم نفسی و  شگفت معجزتی و نیکو کرامتی و دیگر حقایق و معارف و معانی من جمله  سیاست چرچیل و کیاست آیزنهاور و ریاست استالین و شجاعت رابین هود و عقل انیشتن و نوآوری ادیسون و قدرت تحلیل نیوتون و فصاحت سعدی و بلاغت عطار و ظرافت بهلول و شانس عالی و پول کافی و  چشمان عقاب و زور فیل و غرش شیر و جهش کانگورو و بال پرنده و جهاز هاضمه چرنده و دندان جونده و گوش شنونده (1) و  پای رونده و دست کننده،  مجهز دار تا بلکه از پس مشکلات توان فرسای  این شهر خاکستری پس توانم آمد!

 

و تا چهل روز در این دعا بود و سر به گریبان فرو برده بود و بنا به بعضی از نسخ، سر به بیابان و بادیه هم گذاشته بود .... تا آنگاه که سروش بر او وارد شد!

 

گفت ( سروش گفت) : هان ای شهردار، حرف حسابت چه می باشد؟

گفت ( شهردار گفت) : مرا درد این شهر است، چه کنم؟

گفت ( سروش گفت) : یک طرح جهادی راه بینداز و با تمام نیرو بریز یک محله را بساز و برو بعدی!

گفت ( شهردار گفت) : ای ول!

گفت ( معلوم نیست چه کسی گفت!) : و برای این کار پیمانکارانی مشخص کن تا در مناقصه ‌ی آن برنده شوند و کار برود در بخش خصوصی انجام شود  و پول بچرخد که این شکلی خیلی خیلی توپ میباشد!

 

پس آن شهردار رفت و این طرح را پیاده کرد و این پیمان‌کاران در آن مناقصه برنده شدند و این سطل های زباله را در آن کوچه ها و خیابانها آن طور که می‌دانید برپا کردند و لکه گیری نمودند و رنگرزی کردند و قس علی هذا ... اما با اولین باران پاییزی لکه های آفسالت بدل به چاله شد و محتویات سطل های زباله به جای آن آسفالت در این چاله!  

 

و خداوند پیمانکاران پدرسوخته را آفریده بود!

 

پاورقی:

1 – لابد در زمان عطار "شنونده سانان" از برای خودشان یک رسته ای از حیوانات بوده اند و حالا دیگر منقرض شده اند!

 

نظرات 12 + ارسال نظر
مهدی ولیخانی دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:06 ق.ظ http://www.blog.mehdivk.net

با سلام . شاید باورش یک کمی سخت باشه لینک شما را در وب سایت CDEB.com پیدا کردم . یه سوال داشتم طرفداران حضرت CDEB در ایران وب سایت ، وبلاگ ، گروه یاهو . .... دارند اگه دارند و شما لینکی دارید میشه برام میل کنی . با تشکر

محمد دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.nsun.net/mohammad/blogs/returnjourney

خیلی قشنگ بود :-)

هری پاتر سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.moeidland.blogfa.com

سلام....من هم که کشته ی این متونتونم....اینبار هم مثل همیشه عالی بود...

انجمن طنز چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 05:25 ب.ظ http://anjomanetanz.blogfa.com

با سلام لینک شما به "انجمن طنز" که در راستای پالایش ادبیات طنز ایرانی از لطیفه های توهین آمیز تلاش می کند اضافه شد
موفق باشید

روابط عمومی (!) طنز طهران شنبه 27 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:46 ق.ظ http://www.tanzetehran.blogfa.com

به نام خداوند طنزآفرین! سلام! این که می بینید، فراخوان شرکت در دومین جشنواره طنز طهران است، آی خونه دار و بچه دار! طنزتو بردار و بیار! بشتابید و شرکت کنید! حاضرین به غائبین خبر دهند! اطلاعات تکمیلی را در آدرس وبلاگ ذیل الذکر دریابید. طنزهای دیجیتالی را بفرستید به آدرس ایمیلی که ایضا ذیلا ذکر می شود. به امید دیدار شما در جای معهود!

انجمن طنز دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:19 ب.ظ http://anjomanetanz.blogfa.com

گرچه گام اول در پالایش ادبیات طنز ایرانی از لطیفه های توهین آمیز پذیرش این ایده و دوری از بکارگیری آنهاست، ولی عامل مهم تر آن است که در کنکاشی خلاقانه بدنبال یافتن جایگزین هابی مناسب برای شخصیت های(توهین آمیز) طنز متعارف باشیم. شاید بتوان در این مورد به اختصار به روش های زیر اشاره نمود:

1.استفاده از عناوین کلی..... 2.طراحی شخصیت های طنز :....
شما این روش ها را چگونه ارزیابی می کنید؟
راه حل پیشنهادی شما چیست؟

بوالفضول الشعرا شنبه 4 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:23 ب.ظ

سلام بر آرمین الدوله!

درود بر اندکی مسائل جزئی!

مگر اینگونه شود که اینگونه شوید!

انجمن طنز سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:34 ب.ظ http://anjomanetanz.blogfa.com

در نظر داریم تا وبلاگ انجمن طنز را تبدیل به وبلاگی گروهی کنیم که تمامی دوستان طنز نویس و یا علاقه مند به طنز بتوانند در آن قلم بزنند. نوشته های شما می تواند حاوی مطالب زیر باشد

مطالب طنز ( لطیفه، طنز های ادبی ، کاریکاتور، کاریکلماتور و ....)
معرفی نوشته های طنز منتشر شده در وبلاگ یا وب سایت شخصی تان
نوشته های مرتبط با مباحث نظری حیطه طنز( تاریخچه طنز،.....)
پیشنهادات و نظرات شما در مورد پالایش ادبیات ایرانی از لطیفه های توهین آمیز
در صورت تمایل به پیوستن به نویسندگان انجمن طنز لطفا نام و ادرس ایمیل خود را در بخش نظرهای همین مطلب مرقوم بفرمایید

سپید جمعه 17 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:30 ب.ظ http://boghze_tarane.persianblog.com/

ها ؟ چی می گی ؟

سوسن جعفری جمعه 8 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ق.ظ

چگونه‌اید آقا؟! ... کم پیدایید ...

ثمر شنبه 9 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:18 ق.ظ http://samar.gelayeha.com

سلام چرا به روز نمی شه. حیفه ها...

یونس سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ب.ظ http://isfahan.us

سلام دادا من شروع کردم وبلاگتو از آرشیو دارم می خونم
حال کردم
ای دی منا اد کن بی زحمت taxi_esfahani

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد