میرود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا
از دو سویت میرود این ور گدا آن ور گدا
گر دهی کمتر ز ده تومان حسابت میرسد
میکند گردن کلفتی، میکشد خنجر گدا
با صدای دلفریبش ضجه مویه میکند
راستی در ضجه مویه میکند محشر گدا
لعن و نفرین میکند گر قلب او را بشکنی
میکند محرومت از سر چشمهی کوثر گدا!
بر تو میچسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویی "من ندارم"، کی کند باور گدا
در صف بنزین اگر با او بد اخلاقی کنی
میکند لاستیک ماشین تو را پنچر گدا
بهر خارانیدن ران، چون بری دستی به جیب
با هیاهو میرسد از راه یک لشگر گدا
خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
میشود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!
ابوالفضل زرویی نصر آباد
1369 – ماهنامه گل آقا
آمده نوروز و هوا دم دمی
گاه به رگبار، گهی نم نمی
گردش افلاک به ترتیب و نظم
سال کبیسه است فقط یک کمی!
وقت دعا کردن و عرض نیاز
وقت هوا کردن دستان باز
ورد و دعا، ذکر و سماع، این طرف
آن طرف از شخص خدا باز ناز!
فصل "چچه چه" زدن سار ها
تمپو و دف، چنگک(1) و گیتار ها
فصل قر و ساز و ادا و اصول
فصل دو تا گشتن شلوار ها!
خوردن آجیل و سپس؛ جوش جوش
میوه و چایی، دو سه من، روش روش
بعد یهو توی ماشین؛ "جیش جیش!
منزل و مقصود، خدا، کوش کوش؟!"
قیمت اجناس به سمت صعود
کلهی ما داغ شده، کرده دود
مجلس شوراء ولی گفته است
نیست گرانی و ز اول نبود!
سال دگر، فصل گل و انتخاب
گشته روشهای نوین نیز باب
از طرف آن طرفی ناز و نوز(!)
از قبل این طرفی شرح خواب!
و ...
(داشت سیاسی میشد همین جا قیچیش کردم!)
-------
پاورقی:
1 - چنگک نوعی چنگ است که به دو دلیل کوچک شده است، اول اینکه وزن را بهم نزند و دوم اینکه ما یک بهانه ای برای پاورقی نوشتن داشته باشیم!
خارج تبریز نگه داشتند
توی بیابان همه را کاشتند
باد شدیدی پی تاراج شد
ماشین ما وارد گاراج(!) شد!
چند ردیف آجر و یک دانه در
تابلوی گاراج بر آن مستقر
آمدم و آمدم و آمدم
داخل کویی شدم و در زدم
تق تتق در به رخم باز شد
" سن بیزه خوش گلمیسن" آغاز شد(1)
مردم تبریز ظریفند و شوخ
از زن و از بچه و مرد و "گدوخ"
ورد زبان بود در آنجا مرا
اکثر منظومهی حیدر بابا
قسمتی از " چشمه لرین آغلاسین"
گوشه ای از " گون دالووی داغلاسین"
خطهی تبریز عجب دیدنی است
دختر تبریز چه بوسیدنی است
آن [...]های که به این تیزی است
مثل دوتا کوفته تبریزی است!(2)
"گوز قاراساچ بوردا دوداق قیز- میزی
گیت آناجان تاپ منه تبریز قیزی!"(3)
رفتم از آنجا به مرند و سپس
سوی علمدار کنار ارس
ضمن سفر عازم جلفا شدم
با مینیبوسی که در آن تا شدم
رود ارس، یک پل و آن ور چیه؟
شهری و پیدا لبهی روسیه!
.....
-----------------
پاورقی:
1 - سن بیزه خوش گلمیسن : به پیش ما خوش آمدی
2 - نخیر ... انگار نمیشود ما از توفیق یک چیز پاستوریزه نقل کنیم!
3 - والله من نصف معنی را فهمیدم و همان قدر باعث شد از خیر پرسیدن نصفه دیگر از مادرم منصرف بشوم! ... اگر کسی بلد است لطفا کامنت بگذارد!