گریز از مرکز - 3


ظهر که شد وارد زنجان شدیم

چای صفت وارد فنجان شدیم

وارد یک کافه شدم با‌شتاب

تا چلویی را بزنم با کباب

نعره زدم از دل و گارسن رسید

هرچه دلم خواست سر میز چید

نان و پیاز و سر ناخن کره

یک دو سه مثقال پنیر و کره

دوغی و لیوانی و یک تکه یخ

در وسط دوغ دو تا رشته نخ

کافه نگو معدن رنج و عذاب

داد کمربند به جای کباب

سفت تر از تایر ماشین کباب

معده من "قر" شد از این لا کتاب

در وسط ظرف کباب از "اشیک"(1)

بود عیان موی سبیل "پیشیک"(2)

دوغ نگو مایه‌ی رسوایی است

دوغ نه آب آهک بنایی است

بعد غذا نوبت چایی رسید

چاییه با پست هوایی رسید

چای ز عهد صفوی مانده بود

آب گل ختمی جوشانده بود!

کافه چی ای کافه چی ای کافه چی

می دهی آزار به مردم که چی

چای و غذا خورده پس از دس به آب

داخل ماشین شده رفتم به خواب

در وسط راه پریدم ز خواب

حال من از همسفرم شد خراب

چانه‌ی بی ترمز او گرم شد

پرده‌ی گوش از سخنش نرم شد

حرف زد و حرف زد و حرف زد

با سخنانش به سرم برف زد(؟)

شوفره در روی "گرامی" گه داشت

چند عدد صفحه سوسن گذاشت

بانگ" ز شهر تو سفر کردم" اش

برد مرا تا به دیار غمش ....


---------------------------

پاورقی:

1 - اشیک = خر

2 - پیشیک = گربه

نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:36 ب.ظ http://www.mehdikhakestari.tk

سلام
عالیه
به ما هم یه زیر چشمی نظر کن
خوشحال میشم

علیرضا پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.booloot.blogfa.com

مثل اینکه وضع غذاهای بین راهی اون موقع خیلی بهتر از الان بوده...اون زمان اگه به جای دوغ ، آب آهک تحویلت می دادن امروزه با پیشرفت علوم وفنون!! (به خصوص فنون) باید به جای دوغ، محلول کلوئیدی پرمنگنات سدیم نوش جان کرد....
احوال کباب و چلو و ... هم که واضح تره

جاسیگاری جمعه 14 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:57 ق.ظ http://jasigari.blogsky.com

آقا چرا عذاب میدی به خودت
یه انگشت کن ته حلقت و خلاص

علیرضا شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:50 ب.ظ http://www.booloot.blogfa.com

ادامه؟؟؟؟؟؟ یالا

جواد شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.soooootii.persianblog.com

مثل اینکه آقای صلاحی تا اون وقت غذای سلف دانشگاه را نخورده بوده !!!! اگه یه بار غذای سلف دانشگاه را خورده بود این جور بد و بیراه به این غذا های نازنین بین راهی نمی گفت!!!

جواد سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:37 ب.ظ http://www.soooootii.persianblog.com

ما منتظر چهارمیش هستیم ..... هیچ جا نمی ریم همینجا هستیم. زود باش بابا دیگه !!!!

علیرضا سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:10 ب.ظ http://www.booloot.blogfa.com

؟؟؟

روح اله چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 02:13 ب.ظ http://ssshabgard.persianblog.com

خیلی باحاله
راستی این شعرا ماله کیه. ما می خایم تو روزنامه دانشگامون صفحه طنز راه بندازیم.لطفا یه پیغام برای من بذار تا به هم دسترسی داشته باشیم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:01 ق.ظ

ترکه اشیک یعنی بیرون !!!!!

سوسن جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 08:13 ب.ظ

چرا اینجا اینجوریه؟؟؟ می شه فقط یه کامنت گذاشت نه بیشتر!!! ... راستیش می خواستم بگم من تبریزی هستم. البته خب این یه شعر طنزه و به گمانم مال خودت نیست انگار ... البته کامل نخوندمشون .... خلاصه بدجوری گیر دادی به ترکها و تبریزی ها ... من بدجوری غیرتی ام ها!!!

حسام یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.pantheon.persianblog.com


مات و مبهوت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد