میرود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا
از دو سویت میرود این ور گدا آن ور گدا
گر دهی کمتر ز ده تومان حسابت میرسد
میکند گردن کلفتی، میکشد خنجر گدا
با صدای دلفریبش ضجه مویه میکند
راستی در ضجه مویه میکند محشر گدا
لعن و نفرین میکند گر قلب او را بشکنی
میکند محرومت از سر چشمهی کوثر گدا!
بر تو میچسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویی "من ندارم"، کی کند باور گدا
در صف بنزین اگر با او بد اخلاقی کنی
میکند لاستیک ماشین تو را پنچر گدا
بهر خارانیدن ران، چون بری دستی به جیب
با هیاهو میرسد از راه یک لشگر گدا
خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
میشود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!
ابوالفضل زرویی نصر آباد
1369 – ماهنامه گل آقا
|