مطلب غیر عمد

بابک پرهام، جز رفقای درجه یک بنده است، بیشتر از 4 – 5 سال می شود که می‌شناسمش.

برایم کامنت گذاشته بود :

 

نمره‌ات از بیست هم افزون شده

گرچه ذوق شاعریت کم‌جون شده  (گرچه ذوق شعریت کم جون شده )

 

زان سبب نمرت فزون گشته ز بیست

دست در دست خدا رفتی به پیست

 

چونکه خواستیم کم نیاریم از شما (تا که من هم کم نیارم از شما)

زان سبب آن‌لاین گفتیم شعر را     (زان سبب آن لاین گفتم شعر را)

 

و من هم جواب دادم:

 

از چه ذوق شعریم کم جون شده؟

مزه شعرم اگر افزون شده؟

 

حال تو خوش نیست شعرت در هم است

وزن آن در مایه های ماتم است

 

منتها چون حضرتت استاد ماست

این کجی ها می شود با ماست راست!

 

ماست کلا چیز خوب و لازمی ست

خود بگو، دارو به غیر از ماست چیست؟

 

طرز استعمال آن مالاندنی ست

شعر تو این جورکی بس خواندنی ست...

 

 

بعد هم دیدم چند وقت است هیچی توی اینجا ننوشته ام، تصمیم گرفتم از بابک مایه بگذارم و این‌ها را بگذارم اینجا ... حالا اینکه از این کار چه قصدی دارم خودم هم نمی‌دانم!