شعر عروضی |
در راستای همان استفاده تبلیغاتی از وبلاگ؛ این بار می خواهم چند نفر از رفقای وبلاگ نویس که اسم و رسمشان راحتر به شعر می آمد را معرفی کنم. امیدوارم باقی دوستان که اسم های پرطمطراق و غیر عروضی داشتند حسودی نکنند! ( خصوصا اینکه این دو بیتی های ما خیلی رشک آمیز هم هست! ) برای سیاوشون ( محسن حاتمی ) :
به دنبال دنبال مد روشنگری گشت خودش از جانب ازگل می آمد دماغش منتها از خطه ی رشت! توضیح: هر کاری کردیم کلمه "روشنفکر" توی وزن جا نشد! -------------------------------------------- برای سرآشپز (امیر صحافی) که مرده شورش را ببرند، دارد عین اسب برای کنکور درس می خواند: امیر و مرده شور و اسب و کنکور مراعات النظیر و بیت معمور (!) شکم کرده هوا در حد بالن همان کو یک مهندس گشت با زور توضیح: منظور از قلم، قلم است نه قلم. منظور از بیت هم بیت است نه بیت! ----------------------------------- برای اخبار ساعت 25 ( شهرام شهیدی) : در وقت اضافه یک نفر شهرامی می داد خبر به مردمانی عامی ساعت که جلو رفت و عقب آمد دوش جای خبرش رفت تیزر مهرامی -------------- برای و بدانیم اگر کرم ... (عباس حسین نژاد) : آماده ی هر دردسر و جنگ و هچل سرباز به حوزه ی هنر ، End مچل یک مجری خوش صدا و خوش تیپ ولی حیف این سر نازنین او مانده کچل! ------------------ برای غلاف تمام فلزی ( حمید رضا پور نصیری) : یک علم یا نردبان یا تیر برق با حمید ما ندارد هیچ فرق از همان بالا نگارید و نوشت توی کاپو یا گل آقا یا که شرق در انتها از تمامی دست اندرکاران یکی دو هزار سال شعر عروضی، پوزش می طلبم، و از خداوند ممنان تمنا دارم که شر مرا از سر این زبان مادر مرده سابقا شیرین پارسی کم کناد!
|