میرود از هر طرف رقصان و با لنگر گدا
از دو سویت میرود این ور گدا آن ور گدا
گر دهی کمتر ز ده تومان حسابت میرسد
میکند گردن کلفتی، میکشد خنجر گدا
با صدای دلفریبش ضجه مویه میکند
راستی در ضجه مویه میکند محشر گدا
لعن و نفرین میکند گر قلب او را بشکنی
میکند محرومت از سر چشمهی کوثر گدا!
بر تو میچسبد مثال مرد مومن بر ضریح
گر بگویی "من ندارم"، کی کند باور گدا
در صف بنزین اگر با او بد اخلاقی کنی
میکند لاستیک ماشین تو را پنچر گدا
بهر خارانیدن ران، چون بری دستی به جیب
با هیاهو میرسد از راه یک لشگر گدا
خودکفا شد از گدا این شهر و من دارم یقین
میشود تا سال دیگر صادر از کشور گدا!
ابوالفضل زرویی نصر آباد
1369 – ماهنامه گل آقا
۶و۸ بخونید گمونم بهتر باشه D-:
سلام........
عيدت مبارک........
سالی پر از عشق.......
صفا.........
دوستی .............
و ...
داشته باشی........
دلت هميشه بهاری باشه.......
علی يارت....
دانيال.........
ممنون
ای بدبخت! اگر عرضه داشتی یک کلام در جزوه هایت خود می نوشتی!
رامین جون لطفاً ادامه سریال گریز از مرکز را بنویس.
بر در شاهم گدایی نکته ای در کار کرد ...................
مرسی ملا نصرالدین خودمان......گریز چی شد؟؟
--------------------------------------
باید همه توفیق را آپلود کنی!!.. D:
---------------------------------------
سلام آرمین عزیز
می بینم که حسابی افتادی تو خط شاعری
امیدوارم نثر قشنگتو فراموش نکنی
سربلند باشی
سلام......
خوبی.......؟
ممنون که برام پیغام گذاشتی......
متنت هم زیبابود......
دلت همیشه بهاری باشه .........
علی یارت ......
دانیال......
گداهای محله و منطقه ما همینجوری اند... اگر چیزی به آنها ندهی نفرین ات می کنند و اگر کمتر پول بدهی قبول نمی کنند... و چیز های عجیب دیگر...
در هر حال آقای زرویی طنز پردازی است که واقعا می شود گفت جانشین خوبی برای ملا نصر الدین است..تمت.
توی شهرما که گدا نیست چیکار کنیم؟