خداوند : آقای آزادی! شما حجتون قبول نیست!
علی آزادی: چرا؟
خداوند: چون تا آمدی اینجا از همان اول مشغول سعی "صفا" شدی و مروه را به کل فراموش کرده ای!
دو بیتی مرتبط :
به نام آنکه آزادی جدا کرد
ز بین ما برای حج هوا کرد!
خدایا از خطر حفظم بفرما.
به آن خاطر که او ما را دعا کرد!
بیت مرتبط به هر دو مورد قبل :
برای مروه هم گفتند رفته است
ولی آنجا فقط سعی صفا کرد!
توضیح برای آنهای که علی آزادی را نمی شناسند:
علی آزادی یکی از رفقای شفیق بنده هستند که خوشبختانه شما ها نمی شناسید! . ایشان هم اکنون به قصد حج ( لااقل آن جور که به ما گفته ) به صحرای حجاز تشرف دارند! ( حالا اینکه دقیقا کجای این صحرای درندشت حجاز تشرف پیدا کرده اند را هم نمیدانم!)
اوی عزیز چیکار داری بابا
به صفات بچسب
مروه هم نرفتی ،نرفتی
والا...
حالا ایشالا حجش قبول!
salam
armin jan nevehsteye jalebi bob
do beytihat ke mareke bood
Ya hagh
چه اصراریست برای مسئله ای که نمی دانم چیست نظر بگذارم ؟(!)
سلام
صفای صحرای حجازو ایشالا خودتم تجربه کنی ...
سربلند باشی
دو بیتی ها مثل همیشه زیبا و استادانه!
با اجازه بهتون لینک دادم...موفق باشی!
خدا به ما خدمت بده که به شما توفیق کنیم ... التماس دعا ..
مقصود صفا ست کعبه و بت خانه بهانه!
سلام/ ما از صفا برگشتیم. جای همتون خالی بود.
سلام . وبلاگ خیلی باحالی داری. من هم مثل تو اسمم آرمین هست . فقط نمی دونم قرمزی یاآبی . اگه تونستی یه سر به من بزن . موفق باشی .
قـــــــــــــــــــــــــــــــــــــرمـــــــــــــــــــــــــــــــزته
یه شوخی بی مزه!!!