مرحوم شدگان

نمی دانم چه طور شده است که امسال طنز پرداز ها، همگی با هم، قصد دیار باقی کرده اند ... شاید شرایط آنجا برای راه انداختن یک نشریه طنز بهتر از اینجا باشد!

 

محمد پورثانی( دایی سبیل، م پ تلفنچی و ...) ، طنز پرداز دوستداشتنیی که در عرصه داستان آثار قابل احترام زیادی از خودش به یادگار گذاشته ، دیشب به طور ناگهانی ( درست مثل باقی دوستانش) بار سفر به همان دیار باقی بست و رفت...

 

از شنیدن این خبر خیلی شوکه شدم، انتظارش را اصلا نداشتم، با اینکه آقای پورثانی را از نزدیک نمیشناختم اما با کارهایش در گل آقا مانوس بودم، دوستش داشتم و مترصد بودم بالاخره یک جایی ببینمش و با او بیشتر آشنا بشوم که علی الظاهر دیدار  به قیامت افتاده است.

( و البته اینطور که آفت به جان طنز پرداز ها افتاده، فردا پس فردا موعد این دیدار فرا میرسد و خلاص! ... باید از فرصت استفاده کنم و خودم را قاطی بقیه به عزائیل قالب کنم ... این یکی چون داخل آدم حساب نمیشود، شاید بتوانم راحت تر گولش بزنم!)

 

خدایش بیامرزاد.

 

 

---------------------------

 

یک مدتی وبلاگ را به روز نکردم و همین موجب عذاب وجدانم شده بود ... گفتم چه کار کنم چه کار نکنم، تصمیم گرفتم  یک کمی نو آوری بکنم و به جای اینکه وبلاگم را در اینجا آپ دیت کنم، بروم یک جای دیگری توی وبلاگ یکی دیگر این کار را بکنم! ... برای همین هم رفتم اینجا و یک مطلب نوشتم!

 

شما بروید آنجا و مطلبم را بخوانید و بعد دوباره برگردید اینجا کامنتهایتان را بگذارید تا اولا اگر فحش و فضیحتی- چیزی دارید همین جا خودمانی تر است تا مطرح شود و ثانیا اگر تعریف و تمجید هم دارید باز اینجا مناسب تر است چون این یکی هم حیف است جای دیگری مطرح شود!

 

ضمنا این حمید رضا پورنصیری که مسئولیت به روز کردن آن وبلاگ را به عهده داشته، یادش رفته توضیحات بدهد که خانم شیده بهمنیار، سردبیر سابق سایت کاپوچینو، پس- پریشب اینها، به منظور پیوستن به همسرشان، به دیار باقی شتافته اند ( یعنی رفته اند آمریکا که علی الظاهر باقی ماندن در آنجا کمی راحت تر از اینجا است!) فلذا به همین علت مرحوم شدگی، طبع شعر ما گل کرده و یک شعر مزخرف از خودش صادر کرده است.

ما با خانم بهمن یار یک سری بحث های در باره وبلاگها داشتیم و اینکه در وبلاگها شکسته نویسی چه حکمی دارد، ایشان معتقد بودند ریختن خون زبان فارسی در عرصه وب مباح است، ما میگفتیم نه خیر، کاملا برعکس،حرام اندر حرام  است، این بحث البته ناتمام ماند، چون ایشان مرحوم شد و جامعه ایران هم از نعمت مغز ایشان محروم.( "مرحوم" شدن، من باب اطلاعات عمومی عرض می کنم؛ یعنی مورد رحمت ایزدی قرار گرفتن و به نظر من در این مورد اصطلاح بسیار بسیار مناسبی می تواند باشد!).

 

پس بروید اینجا و مطلب را بخوانید، و بعد دوبار برگردید همین جا برای کامنت گذاری!

 

موفق باشید.

 

نظرات 10 + ارسال نظر
م.موید یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:05 ق.ظ http://limo0o.blogsky.com

منم خیلی ناراحت شدم. خیلی م.پ.تلفنچی رو دوست داشتم٬ فکر میکنم که با اسم ممد پرانتز هم مطلب مینوشتن که واقعا عالی بود. همیشه حسابی میخندیدم. روحشون شاد
------------------------------
همه جا نوشتن...کیوان نوشت٬ خورشید خانم نوشت و ۲-۳ تا جای دیگه ولی الحق که دست مریزاد که برادر سنگ تموم گذاشتی. خیلی قشنگ بود!.

قربانت...تا بعد

حمید یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 03:11 ق.ظ http://roolami.persianblog.com/

آه!
ده روز پش بود انگار که با جلال رفته بودیم خانه‌ی احترامی بزرگ. نمی‌دانم چطور شد که من چیزی گفتم و حرف کشیده شد به پورثانی و دایی سبیل و ...
روزگار خیلی نامرد است!

خدا رحمتش کند.

میثم یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 08:49 ق.ظ

It's just the life. Sooner or later, we all will kick the bucket.

حسین یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:29 ق.ظ http://sokot.blogsky.com

چشم.

مسیح یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 06:08 ب.ظ http://www.aaddee.blogsky.com

سلام آرمین جان

همه مون تو همین راهیم

دیر یا زود به آخرش می رسیم

مهم اینه که بعدش چی ازمون به یادگار می مونه

سربلند بمونی و ایرونی

تنها اگر بخواهی یکشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 07:12 ب.ظ http://radsoli.persianblog.com

مثلا رفتیم دیدیم !
وای چه جالب بود خیلی قشنگ بود ! و خنده دار و...

عمو رضا دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 12:33 ق.ظ http://amooreza.blogsky.com

انشاء الله به زودی زیارتش کنی!

مهدی دوشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:39 ق.ظ http://mehdigital.persianblog.com

به نام خداوند بی همسران
که اینجانب به هیچ عنوان خودش را نمی کند قاطی دعواهای خصوصی دیگران !

محمد پنج‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 11:23 ق.ظ http://mhnike.fotopages.com

سلام این مطلب رو خودم نوشتم ۵/۵/۸۳ تقدیم میکنم تا با این مرحوم بیشتر آشنا بشین
..............................................................
محمدپورثانی طنزپردازونمایشنامه نویس پرسابقه رادیو و مطبوعات ایران درگذشت.
به گزارش خبر نگار شبکه خبر مرحوم پورثانی طنز پرداز و نمایشنامه نویس رادیو و مطبوعات که مدتها از عارضه سرطان پروستات رنج میبرد ، دیشب در سن 66 سالگی دارفانی را وداع گفت.
وی از 17 سالگی کار خود را در نشریه توفیق آغاز کرد و خیلی زود وارد رادیو شد. او سالها به تالیف نمایشنامه برای قصه شب رادیو و برنامه های روز جمعه پرداخت و این همکاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی با حضور مستمر در برنامه صبح جمعه با شما - به عنوان نویسنده طنز - ادامه یافت.
مرحوم پورثانی پس از بازنشستگی از بانک سپه (با سمت رئیس اجرائیات ) بیشتر اوقات خود را صرف نوشتن کرد و علاوه بر صدای جمهوری اسلامی ایران با نشریات موسسه اطلاعات و مطبوعات ورزشی کشور همکاری داشت.
همراهی با مرحوم کیومرث صابری فومنی (گل آقا) از اولین شماره تا آخرین شماره این نشریه از افتخارات مرحوم پورثانی است که به توصیه گل آقا مطالب خود را با امضای دایی سیبیل در این نشریه منتشر می کرد.
صفحه دستپخت عدسی در نشریه اطلاعات هفتگی که بطور طنز مسایل اجتماعی را به نقد می کشید ، گفت و گو با پیشکسوتان ورزش در مجله روزهای زندگی و ستون دائمی خودکار آبی در روزنامه استقلال جوان از جمله فعالیتهای اخیر وی در سالهای واپسین زندگی بود و هنوز هم این نشریات برای شماره های آتی خود دست نوشته های منتشر نشده ای از وی دارند. ضمن اینکه برخی نمایشنامه های وی بار دیگر در شبکه های مختلف رادیو بازسازی شده و هم اکنون پخش میشود.
مراسم تشییع پیکر مرحوم محمد پورثانی ساعت 9 صبح فردا در قطعه هنرمندان بهشت زهرا برگزار خواهد شد.
....................................................................
البته این رو هم اضافه کنم که ایشون زمان صدارت بنی صدر پس از اینکه از فروش املاک مردم بدهکار برای وصل مطالبات بانک سر باز زد ؛ با ۷ سال ارفاق بازنشسته شد.
من از نزدیک با ایشون آشنا بودم آدمی که هیچ وقت زیر بار زور نمی رفت. به همین خاطر هم همیشه صورتش رو با سیلی سرخ نگه می داشت . راستش شاید من ایشون رو تو ۷.۸ سال آشنایی فقط با ۲ دست لباس دیدم که یکیش هم لباس فرم کارمندان بانک سپه بود. اطلاعات بیشتر رو هم از سایت
http://www.irancartoon.com بگیرید.

کتکله جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:19 ق.ظ http://katakalle.com

یه شوخی بی مزه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد